معنی ستبروعظیم الجثه

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

ضعیف الجثه

آنکه جثه ای ضعیف دارد کوچک اندام مقابل ضخیم الجثه عظیم الجثه.


ضخیم الجثه

درشت اندام بزرگ جثه مقابل ضعیف الجثه.


عظیم الجثه

تنومند تنومند کلان گنده درشت اندام: حیوانات عظیم الجثه دوره ما قبل تاریخ.

لغت نامه دهخدا

عظیم الجثه

عظیم الجثه. [ع َ مُل ْ ج ُث ْ ث َ] (ع ص مرکب) تنومند. کلان. گنده. درشت اندام. (فرهنگ فارسی معین): حیوانات عظیم الجثه ٔ دوره ٔ ماقبل تاریخ.


خفیف الجثه

خفیف الجثه. [خ َ فُل ْ ج ُث ْ ث َ] (ع ص مرکب) سبک جثه. آنکه جثه ٔ کوچک دارد. آنکه هیکل و قالب کوچک دارد.

فرهنگ معین

ضعیف الجثه

(~. جُ ثِّ) [ع. ضعیف - الجثه] (ص.) دارای بدن کم قدرت و لاغر.

فرهنگ عمید

عظیم الجثه

درشت‌اندام، تنومند،


ضعیف الجثه

آن‌که جثۀ ضعیف دارد، لاغر و کوچک‌اندام،

واژه پیشنهادی

عظیم الجثه

یغر

بزرگ تن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عظیم الجثه

کلان پیکر

کلمات بیگانه به فارسی

عظیم الجثه

کلان پیکر

فارسی به عربی

عظیم الجثه

هائل، هوه، وحش

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

ستبروعظیم الجثه

2227

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری